می خواهم بدانم این مزخرفات به چه درد می خورد، شعور و عقل و انسانیت و بقیه ی مشتقات بلا استفاده اش.این حرف های مفت را چه کسی یاد آدمیزاد داد تا هر غلطی دلش می خواهد بکند و بعد یک دوش بگیرد، لباس اتو زده بپوشد، موهایش را خوب شانه کند، سینه اش را بدهد جلو و بعد یک سخنرانی غرا در وصف معنویات و وارستگی و کمال کند و بعد از سخنرانی اش به این فکر کند که چه خوب می شد اگر بساط عیاشی حیوانی اش محیا می شد یک گوشه ای که بی سر و صدا دلی از عزا در بیاورد.
خیلی دوست دارم بدانم کاربرد کلمه ی پاک کجا بوده است ، سالم به چه چیزی اطلاق می شده، راست در مورد کدام کلام صدق می کرده ، حق را اصلا کسی می طلبد یا این نوع طلبیدن انتزاعی شده است و آدم ها فقط جلوی هم ادای ایمان به آن را در می آوردند و هرکس وقتی تنها می شود به ریش خودش و لاطئاتی که جلوی ملت سر هم کرده می خندد.
واقعا این دغدغه ی من است که بدانم خوب زندگی کردن یعنی چه، آدم خوب چه کسی است، اجتماع خوب یعنی چه ،حلال اصلا چه موضوعیتی در جامعه دارد، فکر کردن جز فعالیت های کدام دسته از موجودات محسوب می شود ، جای تمیز کجاست و چطور می شود راه رفت که تا خرخره در لجن فرو نرفت.اینها را دوست دارم بدانم.
پ.ن:نه آقاجان! ما هم آدم درستی نیستیم ! خودمان را هم به چیزی حساب نکردیم! فقط فضولی مان گل کرد ، خواستیم بدانیم جایی هم هست که آدم حسابی در آن موجود باشد یا نه، بالاخره آدمیزاد است دیگر ، می خواهد بداند دنیا کلا منجلاب است یا اینکه او جایش بد جایی است!