تو آنقدر احمقی که فکر می کنی من حواسم نیست که اینجا ایستاده ام، یک نگاه به سر و وضعم بیانداز! ابدا به ریختم دیوانه بودن نمی آید، مست بودن نمی آید، خیلی نادانی اگر فکر کنی که گیجم، من خودم اینجا ایستاده ام،شخصا تصمیم گرفتم اینجا باشم، بیخود فکر کردم تو برای این کار مناسبی! از آن دور که می آمدی هیکلت جذبم کرد، بزرگ، سنگین، سریع! سرعتت از همه بهتر بود. چشمهایت باهوش به نظر می رسید، فکر کردم تو یکی دیگر می توانی با هوش سرشارت بفهمی که چرا اینجا ایستاده ام!
ولی تو آنقدر احمقی که از رویم رد نشدی،ترمز!!!!!
حتی آهنگ تلفظ این کلمه هم احمقانه است، ترمز،چه رسد به صدایش که مسخره است.
هیچکس تا به حال از من عبور نکرده است!