طبق معمول چراغ پیغام گیر تلفن دارد خاموش و روشن می شود ، اصلا کنجکاو نیستم ببینم چه کسی چه چیزی گفته. همه چیز ، یعنی همه ی چیزهایی که لازمم می شود در این چند ساعتی که خانه هستم دورم است.وقت هایی که خانه تنها باشم اینطوری است، اصلا بهم ریختگی را نمیبینم.چند تا لیوان چای و دوغ و کاغذ ها و سیم ها و کتابها و هارد و فلش و دی وی دی و سی دی و چند تا پنجره ی چت. یکی اش دنبال کار می گردد ،آدم با سوادی است، یکی دیگر دنبال یک راه حل است که بتواند از سایتی که لاگینش پولی است فید بگیرد ، خودش یک راه حل مزخرف می گوید ، که اگر کوکیِ بروزر را بخواند حل است و با اینکه در بعضی موارد واقعا آدم متخصصی است نمی دانم چرا این سوتی را می دهد و حواسش نیست که دسترسی به کوکی و بروزر ندارد و وقتی این را می گویم سریع خودش را جمع و جور می کند.چند تا از دوستان هم هستند، همه شان روی مانیتور اند، حتی یک کنفرانس هم جوین شده ام و حرف می زنیم ، از آن حرفها که جدی گرفته نمی شود و یکی درمیانش شکلک آدمکی است که روی زمین غلط می خورد حتی بعضی جاها بلند می خندم و این صدای خنده اطرافم را وهم انگیز می کند، وقتی اینهمه حرف همه اش فقط کاراکتر است.

یک دی بی بدون ریلیشن داشتم که تیبل هایش را ترانکیت کردم، یعنی داده هایش را پاک کردم و شروع کردم به ریلیشن گذاشتن برای حدود سی چهل تا از جدولهایش.حافظه ام خوب یاری ام می کند ، هرچند می دانم بی نقص نیست.

خانه خیلی ساکت است و من برای چند لحظه فکر می کنم آن بیرون باران شدیدی می آید، کمی که دقت می کنم صدا به گوشم آشناتر می شود و می فهمم صدای جلیز و ویلیز تابه ی روی گاز است که محتوی گوجه بادمجان بود و می دوم و خاموشش می کنم.می گذارمش روی میز که خنک شود و یک خیارشور خورد می کنم و داغ داغ یک لقمه را می بلعم. این را فقط کسی می فهمد که خوراکی خوردن مرا وقتی سرم شلوغ است یا عصبی ام دیده باشد، اصلا قابل قیاس با هیچ وضع دیگری نیست، نه طعم غذا را می فهمم و نه شوری و تندی و داغی و سردی اش را و فقط می خورم ، مثل اینکه حتی وقتی گرسنه نباشم خوردن، بی دلیل لازم است.

دکمه ی پیغام گیر را می زنم و می گوید که هفت تا پیغام دارد، شروع می کند به اعلام زمان پیغام ها و متن هایشان.خانه خیلی ساکت است و این حرفهای ضبط شده هم زود تمام میشود.

هنوز فکر می کنم آن بیرون باید باران شدیدی آمده باشد یا بیاید.

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت ۱۲:۱ ق.ظ توسط zmb |