چترها،چترهای صاف، چتر های آویزان، چتر های رنگی، چترهای مشکی، چترهای سوراخ، چترهای سالم، چترهای کهنه، چترهای نو، چترهایی  که یک نفر به زور زیر آن جا می شوند، چترهایی که دو نفر به راحتی زیر آن جا می شوند،چتر هایی که چتر نیستند، یک تکه روزنامه اند، یا مقوا یا پلاستیک، یا یقه ای که کشیده شده است بالا،

دست ها، دست های کوچک، دست های بزرگ ، دست های نرم، دست های زمخت، دست های گرم، دست های یخ زده، دست های خیس، دست هایی که درجیب فرو رفته اند، دست هایی که به کیف اند، دست هایی که به چتر اند، دست هایی که سیگار می برند به دهان و می آورند، دست هایی که نان رویشان نشسته، دستهایی که به چادرند، دست هایی که تکان می خورند، تا سلام کنند یا خداحافظی یا صدا بزنند،دست هایی که خیلی کار کرده اند، دست هایی که اصلا کار نکرده اند،

چشم ها، چشم های خواب، چشم های بیدار، چشم های پاک، چشم های لجن بسته، چشم های عجول ، چشم های دور، چشم های نزدیک، چشم هایی که زلالند، چشم هایی که حریص اند، چشم هایی که فراری اند، چشم هایی که انگار برقعه بسته اند،چشم هایی که انگار نمی بینند، چشم هایی که عاشقند، چشم هایی که منتظرند،

قطره ها، قطره های کوچک، قطره های پاک، قطره های مهربان، قطره های سبک، قطره هایی که بی تاب رسیدن به زمین اند، به چترها، به  دست ها، به چشم ها،

+ نوشته شده در شنبه هفتم آبان ۱۳۹۰ساعت ۱۰:۷ ق.ظ توسط zmb |